تا فصل وصال منتظر خواهم ماند
تا ديدن يار منتظر خواهم ماند
در غيبت او اگر مرا دار زنند
بر چوبه دار منتظر خواهم ماند
...................................................................
تا اين غزل شبيه غزل هاي من شود
چيزي شبيه عطر حضور شما کم است
يا صاحب الزمان
...................................................................
صبحي گره از زمانه وا خواهد شد
راز شب تار بر ملا خواهد شد
در راه عزيزيست که با آمدنش
هر قطب نما قبله نما خواهد شد
..................................................................
خواهم زخدا که بي مولايم نکند
غرق گنهم ولي رهايم نکند
يک خواسته دارم زخداي تو يا مهدي عج
در هردو جهان از تو جدايم نکند
![](http://www.ashoora.ir/images/smspic/3.jpg)
پر از عطشم مرا تو دريايي کن
سرشار از احساس و تماشايي کن
هر چند که ما بديم و پيمان شکنيم
اي خوب بيا دوباره آقايي کن
...................................................................
اي مهربان تر از بهار قلبهاي خسته را بهار کن
که در فراق تو دلشکسته و يخ بسته مانده ايم
شکوفه بي طراوت ظهور سبز نيست بيا
...................................................................
...................................................................
شيعيان! مهدي غريب و بي کس است
معصيت محض خدا ديگر بس است
اي که داري ادعاي شيعگي
بندگي کن بندگي کن بندگي!
...................................................................
ما را که به خدمتت رسيدن سخت است
ديدن همه را تو را نديدن سخت است
بار غم تو به جان کشيدن آسان
از دشمن تو طعنه شنيدن سخت است
...................................................................
نام تورا تا مي برم قلبم غريبي مي کند
چشم انتظاري در دلم درد عجيبي مي کند
...................................................................
مانده ام با غم هجران نگارم چه کنم
عمر بگذشت و نديدم رخ يارم چه کنم
چشم آلوده کجا ديدن دلدار کجا
چشم ديدار رخ دوست ندارم چه کنم
...................................................................
کاشکي خاک حريم حرمت مي بودم
مي خراميدي و من در قدمت مي بودم
عمر بي روي تو حيف است دلا
بيشتر کاش گرفتار غمت مي بودم
اللهم عجل فرجهم
...................................................................
عيد است ولي بدون او غم داريم
عاشق شده ايم و عشق را کم داريم
ايکاش اين جمعه ظهورش برسد
اينگونه هزار عيد با هم داريم
....................................................................
با بوي خدا و با وضو مي آيد
از کعبه و سمت رو برو مي آيد
او آمدني است لحظه ها مي دانند
يک لحظه به عشق مانده او مي آيد
...................................................................
اين هفته هم گذشت تو اما نيامدي
خورشيد خانواده ي زهراء نيامدي
از ناز چشم هاي تو اصلا بعيد نيست
شايد که آمدي گذر ما نيامدي
...................................................................
ستم برده مارا لب پرتگاه
بکن صاحب عصر مارا نگاه
زمين در اسارت بسر مي برد
بيا اي جهاني ترين دادگاه
...................................................................
آيينه خواست مثل تو زيبا شود، نشد
مانند چشمهاي تو دريا شود،نشد
گشتيم کوچه به کوچه در اين شهر
شايد کسي شبيه تو پيدا شود، نشد
...................................................................
تقصير دلم چيست اگر روي تو زيباست
...................................................................
حاجت به بيان نيست از روي تو پيداست
من تشنه ي يک لحظه تماشاي تو هستم
افسوس که يک لحظه تماشاي تو روياست
...................................................................
تو اين لحظه کجايي تک سوارا
به شهري يا به کوهي يا به صحرا
بيا يکدم زجمع ما گذر کن
فدايت اي بيابانگرد زهراء (س)
...................................................................
دوست دارم يک شب جمعه
صبح گردد به رسم خوش عهدي
ناگهان بشنوم زسمت حجاز
نغمه خوش انا المهدي (عج)
...................................................................
گرچه پنهان زنظر جلوه رخسار تونيست
چه کنم ديده من لايق ديدار تو نيست
...................................................................
کوچه کوچه بنازم به عابري که نيامد
غزل غزل بنويسم به شاعري که نيامد
...................................................................
سر راهت در انتظارم
برده هجرت صبر و قرارم
جز ظهورت اي گل زهراء
به خدا حاجتي ندارم
...................................................................